مقاله سیره اخلاقی و سیاسی امام سجاد(ع) دارای 130 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله سیره اخلاقی و سیاسی امام سجاد(ع) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله سیره اخلاقی و سیاسی امام سجاد(ع)
مقدمه
بخش اول؛ اعتقادات
فصل اول؛ توحید
1-1-1 الوهیّت
1-1-2 خالقیت
1-1-5 ربوبیّت
1-1-4 عبادت
1-1-5 امید و ناامیدی
1-1-6 دعا
فصل دوم؛ نبوت
1-2-1 نبوت
فصل سوم؛ امامت
1-3-1 امامت
فصل چهارم؛ جزای رب العالمین
1-4- 1 جزای رب العالمین (معاد)
1-4-2 شفاعت
بخش دوم؛ اخلاق
مقدمه؛ محاسبه و مراقبه نفس
فصل اول؛ حسنات
2-1-1 ذکر
2-1-2 شکر
2-1-3 تقوی
2-1-4 پارسائی
2-1-5 یقین
2-1-6 زهد
2-1-7 صبر
2-1-8 رضا و تسلیم
2-1-9 توکل
2-1-10 حسن ظن به خداوند متعال
2-1-11 فقر و غنی
2-1-12 قناعت و کفاف در زرق
2-1-13 حسن سلوک و خوش رفتاری با مردم
2-1-14 عفو و اغماض
فصل دوم؛ سیئات
2-2-1 دنیا
2-2-2 پرهیز از محرمات
2-2-3 طمع
2-2-4 غفلت
2-2-5 نیت
2-2-6 ریا
2-2-7 بخل
2-2-8 حسد
2-2-9 خشم و غضب
2-2-10 توبه
بخش سوم؛ احکام
3-1 نماز
3-2 روزه
3-3 زکات
3-4 دین (قرض)
3-5 حج
3-6 جهاد
3-7 امر به معروف و نهی از منکر
3-8 رعایت حدود الهی
نتیجه
فهرست منابع و مآخذ
کتابنامه
بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله سیره اخلاقی و سیاسی امام سجاد(ع)
قرآن کریم، انتشارات دلیل ما، پاییز
اسرار، مصطفی، دانستنیهای صحیفه سجادیه، انتشارات محیا، سال
پیشوائی، علی، سیره پیشوایان، موسسه امام صادق، قم، سال 1377 هـ.ش
حرّانی، حسن، تحف العقول، کتابفروشی اسلامیه سال 1400 هـ.ق
حائری، جعفر، سخنان علی بن الحسین (ع) احمد صادق اردستانی، موسسه مطبوعاتی خزر
سپهری، محمد، رساله الحقوق، دارالعلم قم، سال
شریف قرشی، باقر، تحلیلی از زندگانی امام سجّاد (ع) محمد رضا عطائی، موسسه چاپ و انتشار آستان قدس رضوی ، 1372، جلد اول
بشرّ، عبدالله، اخلاق، محمدرضا جباریان، انتشارات هجرت، چاپ سوم، سال
صدوق،محمد، امالی، آیت الله کمره ای انتشارات کتابچی، پاییز
عسگری، مرتضی، نقش ائمه در احیاء دین، مجمع علمی اسلامی، چاپ فتاحی، سال 1371، جلد اول
فاضل، جواد، صحیفه کامله سجادیه، سپهر تهران، سال
قمی، عباس، مفاتیح الجنان، دارالعلم قم، سال
قمی، عباس، منتهی الآمال، کتابفروشی اسلامیه، سال 1338 شمسی جلد دوم
کتابنامه
ارفع، کاظم، سیره علمی اهلبیت علیهم السلام، انتشارات آزادی، سال 1370، جلد ششم
مدرسی، محمدتقی، زندگینامه چهارده معصوم علیهم السلام، انتشارات محبان الحسین، سال
مظاهری، حسین، زندگانی چهارده معصوم علیهم السلام، انتشارات پیام آزادی، سال
مجلسی، محمدتقی، تاریخ چهارده معصوم، انتشارات سرور،سال 1380هـ.ش
مشکینی، مهدی، درسهای اخلاق ، علیرضا فیض، انتشارات پارسایان، چاپ معراج، چاپ اول سال
مهدوی کنی، محمدرضا، نقطه های آغاز در اخلاق عملی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ سوم، سال
نجفی، محمدجواد، ستارگان درخشان، کتابفروشی اسلامیه، جلد ششم
نراقی، احمد، معراج السعاده، سازمان چاپ و انتشارات جاویدان
مقدمه
«یا غایَه امالِ الْمُحِّبینَ، اَسْئَلُکَ حُبَّکَ وَ حُبَّ مَنْ یُحِبُّکَ وَ حُبَّ کُلَّ عَمَلِ یُوصِلُنی اِلی قُرْبِکَ وَ اَنْ تَجْعَلَکَ اَحَبَّ اِلَیَّ سواکَ
ای انتهای آرزوی دوستان از تو خواستارم، محبت خودت و محبت آنکه ترا دوست می دارد و دوست داشتن هر عملی را که مرا به قربت رساند و اینکه قرار دهد تورا محبوبتر بمن از آنچه غیرتوست.»[1]
«او فرزند حسین بن علی(ع) سومین امام شیعیان جهان، مادرش شهربانویه و مشهورترین لقبش زین العابدین و سجّاد است. امام سجّاد (ع) در سال سی و هشت قمری دیده به جهان گشود و دوران کودکی خود را در شهر مدینه سپری کرد. حدود دوسال از خلافت جدش امیر مومنان (ع) را درک نمود و پس از آن مدت ده سال شاهد حوادث دوران امامت عموی خویش امام مجتبی (ع) بود. و پس از شهادت امام مجتبی (ع) در سال پنجاه هجری به مدت ده سال در دوران امامت پدرش حسین بن علی (ع) که در اوج قدرت معاویه در ستیز و مبارز با او بود در کنار حضرت قرار داشت. در محرم سال شصت و یک هجری درجریان قیام و شهادت پدر(ع) درسرزمین کربلا حضور یافت. پس از فاجعه کربلا بود که حضرت عهده دار رهبری و هدایت امت گردید و در آغاز این راه که همراه دیگر اسیران اردوگاه حسینی به اسیری به کوفه و شام برده شد، سرپرست و تکیه گاه اسیران در کوران مصائب و گرفتاریها بود و با سخنرانیهای آتشین خود ضمن رسوائی یزید و حکومت وی به معرفی خود و طریق هدایت پرداخت.»[2]
اما در دوران امامت خویش بدلیل وجود خلفای ظالم و ستمگر، فرصت و مجالی چون صادقین برای تبلیغ راه هدایت نیافت، لذا سیره هدایتی این امام بزرگوار بیشتر از طریق دعاها و مناجاتها و سخنان ایشان به جهان بشریت ارائه شده است. امام شاهد بود که تمام ارزشهای اخلاقی و دینی از ناحیه حکومت اموی در حال نابود شدن است. این بود که به اصلاح جامعه و تهذیب اخلاق اجتماعی آن پرداخت و نفوس بیمار مردمی را که به پیروی از امرای خود تسلیم شهوات و هواهای نفسانی شده بودند با فضائل اخلاقی و کرامات برجسته خود معالجه نمود
از آثار اخلاقی و تربیتی این امام بزرگوار کتاب با ارزش صحیفه سجّادیه یا زبور آل محمد (ص) یا انجیل آل محمد (ص) میباشد که پس از قرآن کریم و نهج البلاغه در درجه دوم اهمیت است و نیز رساله حقوقیه که تمام حقوق واجبه یک انسان را در تمام مراحل زندگی بیان می کند و همچنین دعای ابوحمزه ثمالی و مناجات خمس عشر و نیز سخنان گرانقدر این امام بزرگوار و بدین وسیله بود که امام توانستند مردمی که سرگشته و پریشان در بیابانهای خطرناک مادیت و جهنم سوزان جنگلها و عطش جان و دلها به سر می بردند و سخت به استنشاق حیات بخش فضای هدایت عترت پاک پیامبر (ص) نیازمند بودند را بهره مند سازند
این تحقیق پایانی، بررسی اجمالی است در سیره هدایتی امام سجّاد (ع) در معارف اسلامی در سه محور اعتقادات، اخلاق و احکام که هر یک ازاین بخشها نیز دارای فصلهایی میباشد. بخش اعتقادی شامل فصل توحید و مباحث الوهیت خالقیت، ربوبیت، عبادت، امید و ناامیدی و دعا و فصل دوم شامل مبحث نبوت، فصل سوم، مبحث امامت، فصل چهارم، مباحث جزای رب العالمین و شفاعت هست. بخش دوم، اخلاق است، مقدمه در زمینه محاسبه و مراقبت نفس سخن می گوید و فصل اول حسنات را بررسی می کند و شامل مباحث ذکر، شکر، تقوی، پارسائی، یقین، زهد، صبر، رضا و تسلیم، توکل، حسن ظن به خداوند متعال، فقر وغنی، قناعت و کفاف در رزق، حسن سلوک و خوش رفتاری با مردم و عفو و اغماض میباشد و در فصل دوم سیئات شامل، دنیا، پرهیز از محرمات، طمع، غفلت، نیت، ریا، بخل، حسد و خشم و غضب در آخر توبه مورد بررسی قرار میگیرد. و بخش احکام نیز شامل مباحث نماز، روزه، زکات، دین.، حج، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر و در انتها رعایت حدود الهی که تاکیدی بر این بخش میباشد مورد بررسی قرار گرفته است
با مطالعه سیره هدایتی امام سجّاد (ع) در می یابیم که این امام بزرگوار در این قالب جدید با توجه شرایط زمان به زیباترین شیوه، هدایت را برای مردم ارائه نمودند و هر چند این قالب با سیره هدایتی امامان عظیم الشان دیگر متفاوت میباشد لکن حلقه ای است در کنار سایر حلقه های پیوسته که کشتی طوفان زده بشریت را به ساحل نجات رهنمون می سازد
فصل توحید
1- الوهیت
«ای پروردگار من خویش را به بی نیازی ستودی و کائنات را در پیشگاه الوهیت خویش مسکین و محتاج شمردی.»[3]
«ای پروردگار من؛ ملکه قدرت و وحدت و حدانیت ترا باشد و حول و قوت تنها از جانب الوهیت تو به ما رسد و آن تو باشی که علو و رفعت داری و به بندگان خویش رفعت و اعتلا بخشی.»[4]
از بارزترین خصلتها و خصوصیات امام سجّاد (ع) در بخش اعتقادات و بیان الوهیت، توجه به خدا و گسستن از خلق میباشد و این ویژگی در مناجاتها و دعاها و عبادات و سخنان آن حضرت که بیانگر نهایت ارتباط ایشان با خداوند آفریدگار و هستی بخش میباشد تجسم یافته است
و اما در باب الوهیت حضرت حق، اولین گام شناخت خداوند و توصیف اوست. لذا امام چنین می فرمایند: «اما حق خدایت که بزرگتر از حد توصیف است این است که او را بندگی کرده، کسی یا چیزی را شریک وی نسازی، هر گاه این حق خداوند را لباس عمل پوشانده و به زیور اخلاص آراستی، خداوند بزرگ بر خود واجب می کند که امر دنیا و آخرتت را کفایت کند.»[5]
و نیز امام پاسخگوی سئوالاتی در این زمینه است آنجا که در باب معنی «صمد» در سوره «توحید» وقتی از امام سجّاد (ع) سوال می نمایند، حضرت پاسخ فرمایند: «صمد کسی است که شریک ندارد. برای نگهداری چیزی خسته و رنجور نمی گردد، چیزی بر او پنهان و پوشیده نیست
درون و داخلی ندارد در نهایت عظمت و آقائی است، نمی خورد و نمی آشامد. به خواب و استراحت نمی رود. زوال و فنا نداشته است و نخواهد داشت.»[6]
در ویژگیهای خداوند می بینیم امام با سخنان و دعاهای خودشان و یا در پاسخ به سوالاتی که از محضر ایشان شده، حق مطلب را ادا نموده اند
«ثابت بن دنیار» می گوید: از امام زین العابدین (ع) پرسیدم: آیا برای خدای متعال میتوان مکانی تصور نمود؟
امام فرمود: خداوند از اینگونه توصیفها منزه است و برای او مکانی نمی توان در نظر گرفت
گفتم: پس برای چه نبّی خود «محمد (ص)» را به آسمان و معراج برد؟ فرمود: برای اینکه آثار جلال و قدرت و عجائب و اسرار خلقت خویش را بدو نشان دهد. گفتم: منظور از «آنگاه نزدیک آمد و بر او نازل شد که به قدر دو کمان یا کمتر از آن نزدیک بود» چیست؟
فرمود: پیغمبر اکرم (ص) به مرزها و پرده های نور نزدیک گردید و عظمت و جلال آسمانها را مشاهده نمود و باز نزدیک تر شد و از پس آن پرده های نور به ملکوت و عظمت زمین نظر کرد تا اینکه پنداشت به زمین نزدیک شده و به اندازه دو کمان و یا کمتر به زمین فاصله داشت.»[7]
«یک روز امام زین العابدین (ع) به مسجد مدینه وارد شد، گروهی را مشاهده کرد، که مشغول بحث و مناظره بودند، حضرت فرمود: در چه موضوعی بحث و گفتگو می کنید؟
پاسخ دادند: موضوع بحث ما «توحید» است
حضرت فرمود: از اینگونه مباحث خودداری کنید؟
کسی گفت: آخر خدا را از اینکه آسمانها و زمین را خلق فرموده، و در هر مکانی نیز هست، باید شناخت؟
امام فرمود: برای معرفی خدای عالم بگوئید: خدا نوری است که در او ظلمت تاریکی راه ندارد، زنده ایست که دستخوش مرگ و نابودی قرار نمی گیرد بی نیازی است که کسی در او نفوذ و دخالت ندارد
سپس اضافه فرمود: خدا کسی است که چیزی مانند او وجود ندارد، سمیع و بصیر است، صفات او هم شباهت به صفات دیگر موجودات ندارد، آری، آفریدگار جهان هستی چنین است.»[8]
«توئی خداوندی که پیش از همه چیز و همه کس عرش جلال اریکه الوهیت تو بود.»[9]
آن ستایش بدرگاه خداوند آوریم که شایان قبول باشد و رضایت ذات الوهیت را برای ما تأمین کند.»[10]
«پروردگار من؛ به من کمک کن تا ترا بشناسم و به پیشگاه الوهیت تو گردن طاعت و عبادت فرو بشکنم. و بر قسمت خویش که با رضای تو مقرون است قناعت کنم، همواره شیوه من شکر تو و عادت من ذکر تو باشد و با اطمینان و اعتماد سرنوشت خود را دریابم و آنچه تو بخواهی بخواهم.»[11]
«پروردگار من؛ این منم که جاهلانه عصیان تو را روا داشته ام و نباید از فرمان تو سر می پیچیدم و گرنه الوهیت تو شایسته عبادت و اطاعت من بود.»[12]
«ای پروردگار من! که سلطنت و محمدت برازنده الوهیت توست، از تو می خواهم به روان مقدس محمد (ص) که بنده تو و پیامبر تو و حبیب تو و برگزیده از کائنات است و به روان فرزندان پارسا و پاکدامن و نیکوکار رحمت فرستی، رحمتی که جز تو هیچکس به شماره اش توانا نباشد و ما را هم از بندگان صالح خویش شماری و از آنچه آنان خواسته اند به ما نیز بهره ای عطا فرمائی.»[13]
«پروردگارا! چنان کن که در مقام عبودیت خویش از الوهیت تو بیمناک باشم آنچنانکه دوستان مخلص تو در مقام عبودیت خود بیمناکند.»[14]
«پروردگار من! نیکو میدانم که اگر از گناهان من درگذری اهلیت گذشت و مغفرت داری و اگر برقبایح اعمال من پرده اغماض فرو افکنی سنت الوهیت تو چنین اقتضا کند.»[15]
«ای خداوند بزرگ و مهربان! اگر کائنات سراسر سر به کفر و الحاد گذارند و به تو پشت کنند باکی نیست، به سلطنت تو آسیبی نرسد و الوهیت ترا زیانی نیاورد، از تو روی برگردانند و پیامبران ترا دروغگو شمارند ولی به هر سوی که روی آورند جز تو نیابند و جز نهیب قدرت و عظمت تو نشنوند.»[16]
2) خالقیت
با تحقیق و بررسی در آیات قرآن مجید درمی یابیم که صفت بارز اله، خالقیت است لذا برای بیان این موضوع از زبان امام سجّاد (ع) وارد بحث خالقیت از دیدگاه حضرت می شویم
«جهان را به قدرت بیمانندش بیافرید و مشیت عظمایش بنای خلقت فرو گذاشت، ابتداع کرد، اختراع کرد، و در این ابتداع و اختراع به شرکت و مشورت کس نیازمند نبود.»[17]
«ستایش به درگاهی می آورم که گرداننده شبها و روزها و پدید آورنده تاریکی ها و روشنائیهاست دست توانای او شب و روز را بوجود آورد، این دو آیت عظما را بدنبال هم برانگیخت ولی در عین حال با دقت و لطف صنعت لطیفه ای به کار برد که نور با ظلمت نیامیزد و شب به روز نیافتد.»[18] «پروردگارا! عالم وجود مولود اراده توست و مشیت علیای توست که آسمان و زمین و دریا و دشت و آدمی و پری و دد و دیو و پری پدیدار کرده است»[19]
«پروردگارا! ماآفریده تو باشیم و با جان و دل فرمان تو بریم.»[20]
و چنانکه بیان شد، «صفت بارز الله، خالقیت می باشد، خالقیت در کل هستی، بنابراین همه افعال آفرینش از اله و خدای جهان است، باران می فرستد، گیاه را می رویاند، می میراند، شفا میدهد و مالک هر شیء او است و چون چنین است، مؤثری در عالم هستی جز او که به الله موسوم باشد نیست تا بتواند نیازمندیهای ما را برآورد، پس می بایست الله را پرستش کنیم و از او حاجت بطلبیم.»[21]
و در سخنی دیگر امام زین العابدین می فرمایند: «خدای حکیم، زمین پهناور را ملایم با طبع و خواسته های شما و موافق با اوضاع جسم و جان شما آفریده است. در زمین طوفانهای شدید و سهمگین نمی وزد که انسان را از کار و فعالیت و رفت و آمد باز دارد و زمین آنقدر صلابت و سختی ندارد که مانع خانه سازی و سکنی انسان گردد و نیز حفر قبرهای مردگان در آن میسر نگردد بلکه خدای حکیم و متعال زمین را آنچنان متانت و نرمی بخشید که مهد
منافع و بهره برداری های زندگی قرار گیرد و بدنها و ساختمانها بر پشت آن بدون لرزش و خرابی استوارگردد و منابع و مزایای گسترده و فراوانی را که زندگی بشر مرهون آن است بوجود آورد. آسمان را نیز مانند سقف و نگهبانی بر سر شما افراشته و خورشید و ماه در آن به حرکت و چرخش خود ادامه می دهند و ستارگان منفعت بخش نیز در اعماق آن به هم چشمک می زنند و ضیاء و زیبائی بدان می بخشد. از سوی آسمان باران سرازیر می گردد و برقله های کوهها و دامن تل و تپه ها و در کام دره ها و دشتها فرو می ریزد باران رحمت به حکمت و قدرت پروردگار عالم ، ملایم و پی در پی و آرام می بارد، اما شدت و سرعت ندارد که زمین و درختان و زراعتها و میوه ها را فاسد نماید، بلکه به واسطه ی باران از شکم زمین خوراک و روزی انسان و بسیاری از موجودات جهان آفرینش تأمین و تشکیل می گردد.»[22]
«خدایا به کجا رود بنده جز به درگاه مولایش و به سوی کی پناه برد مخلوق جز به سوی خالقش.»[23]!!؟ و چنین است که امام تعجب خود را از عدم معرفت بندگان در این زمینه چنین بیان میفرمایند
«شگفت زیاد دارم از کسیکه درباره ی وجود خدا شک میکند در صورتیکه نظام حیرت آور جهان خلقت را مشاهده میکند. !!!
لذا امام با سخنان خود، خالقیت خداوند را چنین بیان می دارند
تعجب از کسی است که منکر زنده شدن قیامت میشود با وجود اینکه نحوه پیدایش و زنده شدن افراد را در آغاز زندگی می بیند.»[24] !!!
«با دقت درسیره انبیاء الهی و به شهادت قرآن کریم متوجه می شویم که اغلب پیامبران هم نزاعی برسر خالقیت باری تعالی با اقوامشان نداشته اند، در سوره لقمان آمده است ، اگر از ایشان پرسش کنی، که آسمان ها و زمین را چه کسی آفریده است حتما خواهند گفت: الله و از آنجا که قرآن کریم هر گونه آفرینشی را مخصوص الله می داند از باریدن باران تا روئیدن نبات و شفای بیماران، پیروزی بر دشمن، توانگری و نجات از فقر همه اینها و هر قدرت دیگر
و هر فعل دیگری در کون و مکان را فقط و فقط از اله می داند با این دلیل، الله یعنی اله حقیقی جهان در قدرت و فعل هیچ شریکی ندارد او یگانه و بی مانند است
«لَمْ یَلِدْ وَ لَم یُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً اَحدٌ»
«نزاده و زائیده نشده و نیست ا و را همتای احدی»
و او الله است، تنها اله، فقط و فقط الله است و بس و احدی در خالقیت با او شریک نیست.»[25]
امام در سخنانشان خالقیت را مخصوص خدا دانسته و بیان می دارند که امیدمان هم باید به خداوند باشد
«خدای من، چگونه به غیر تو امیدوار باشم و در حالیکه آفرینش خلق و فرمان و حکم مخصوص تو است.»[26]!!!
لذا امام بیان می فرمایند که بنده باید به سوی خالقش برود
«خدایا، بهکجا رود بنده جز به درگاه مولایش و به سوی کی پناه برد مخلوق جز به سوی خالقش.»[27] !!!
[1] عباس قمی، مفاتیح الجنان، مناجات خمس عشر، مناجات محبین
[2] محمد پیشوائی، سیره پیشوایان، ص
[3] صحیفه سجادیه، دعای
[4] همان، دعای
[5] رساله الحقوق امام سجّاد (ع) ، ص
[6] جعفر حائری، سخنان علی بن الحسین (ع)، ص
[7] همان، ص
[8] جعفری حائری؛ سخنان علی بن الحسین، ج1، ص
[9] صحیفه سجادیه؛ دعای
[10] همان؛ دعای
[11] همان؛ دعای
[12] همان؛ دعای
[13] همان؛ دعای
[14] همان؛ دعای
[15] همان؛ دعای
[16] صحیفه سجادیه؛ دعای
[17] صحیفه سجادیه؛ دعای
[18] همان؛ دعای
[19] همان، دعای
[20] همان؛ دعای
[21] مرتضی عسگری، نقش ائمه در احیاء دین، ج1،ص
[22] جعفر حائری، سخنان علی بن الحسین (ع)، تک جلدی، ص
[23] عباس قمی، مفاتیح الجنان، دعای ابوحمزه ثمالی
[24] جعفر حائری، سخنان علی بن الحسین (ع) تک جلدی، ص
[25] مرتضی عسگری، نقشه ائمه در احیاء دین، ج1 ص
[26] عباس قمی، مفاتیح الجنان، مناجات خمس عشر
[27] عباس قمی، مفاتیح الجنان ، دعای ابوحمزه ثمالی